Friday 12 August 2011

پرسپولیس قربانی بزرگ اختلافات دایی وکاشانی ،قماربزرگ استیلی درقبول هدایت سرخپوشان پایتخت- امیرخسروجردی

سه هفته ازآغاز رقابتهای این فصل فوتبال باشگاههای برترایران می گذرد وحاصل سه بازی برای پرسپولیس دراین بازیها یک تساوی وقبول دوشکست فاجعه باربوده است.سرخپوشان پایتخت درهفته اول درحضور هواداران خود از شکست مقابل ملوان گریختند وبه یک تساوی 1-1 رسیدندودرهمان بازی تماشاگران یکصدابه تشویق علی دایی و هو کردن حمید استیلی پرداختند که بااین اتفاق استیلی فهمید که ریسک بزرگی کرده که


هدایت این پرسپولیس را قبول کرده است .پرسپولیس درهفته دوم درمصاف باشاهین بوشهر نیزچاره ای جز قبول شکست 2-1 درمقابل شاهین این شهر وحمید درخشان نداشت.درخشان با این برد نشان داد که دررقابت با استیلی برسر هدایت پرسپولیس میدان را ورزشی واگذار نکرده واستیلی رابه داشتن رابطه نزدیک با کاشانی متهم کرد.استیلی که فصل قبل هدایت شاهین رابرعهده داشت پیش از این بازی گفته بود که از این تیم شناخت خوبی دارد وبرای کسب سه امتیازبه بوشهر آمده است .اما درعمل نتیجه دیگری رقم خورد وپرسپولیس با چهره ای شسکت خورده بوشهر راترک کرد.اما سرخپوشان پایتخت درهفته سوم درحضور بیش از 60 هزار تماشاگر ورزشگاه آزادی درمقابل تیم نه چندان مطرح شهرداری تبریز به قدری ضعیف وناهماهنگ ظاهرشدند که درپایان با نتیجه 2-1 بازی راواگذارکردند تابا این شکست خانگی کاسه صبر هواداران خشمگین این تیم که برای دیدن برد تیم خود به ورزشگاه آزادی آمده بودند لبریز شود وبادیدن این بازی ضعیف از پرسپولیس یکصدا خواهان رفتن کاشانی واستیلی از این تیم شدند.سه بازی وکسب تنها یک امتیاز هواداران پرشمارپرسپولیس را به هیچ عنوان راضی نخواهد کرد.سرخپوشان پایتخت با این تک امتیاز ضعیف ترین شروع خود رادرطول یازده دوره رقابتهای لیگ برتر تجربه کرده اند.پرسپولیس درفصل گذشته نیز با پذیرفتن بیش از 10 شکست نتایج خوبی درلیگ برتر کسب نکرد اما درآن زمان هنوز آتش اختلاف حبیب کاشانی وعلی دایی شعله ورنشده بود.درهفته های پایانی بود که علی دایی باانجام مصاحبه های آتشین برعلیه کاشانی و تیم تحت امر وی این اختلافات راعلنی کرد وهمگان دریافتند که پرسپولیس با بحرانی عمیق روبرو است .پس از کسب عنوان قهرمانی دررقابتهای حذفی علی دایی باها عنوان کرد درباشگاه تنها بوده وکاشانی از ئوی حمایت نکرده وحتی برای نتیجه نگرفتن وی تلاش کرده است که کاشانی همیشه این اظهارات دایی رانادرست خواتد وآنها راتکذیب کرد ،امااوج این صحبتها واختلافات دربرنامه نود صورت گرفت که علی دایی حاضر نشد با حبیب کاشانی مناظره کند وپس از حضور دراین برنامه کاشانی رابه باد انتقاد گرفت و وی رامسئول بروز این اخلافات ومسائل کرد واظهارداشت که تنها درصورتی فصل آینده درپرسپولیس می ماند که حبیب کاشانی دراین تیم نباشد.اما کاشانی درپرسپولیس ماند وبرای انتخاب سرمربی جدید کمیته فنی تشکیل داد واعضای این کمیته علی دایی ،حمید استیلی و حمید درخشان را کاندیدای نهایی برای سرمربیگری این تیم برگزیدند وازآنها برای این کار برنامه خواستند که درآن زمان هم از شواهد کار مشخص بود که حمید استیلی یار قاروکاشانی وکسی که سابقه دوستی دیرینه با وی را دارد گزینه نهایی کاشانی خواهد بود .همین مسائل بود که دوباره به اختلافات دایی وکاشانی دامن زد وعلی دایی که با نظر کمیته فنی تنها 12 ساعت سرمربی پرسپولیس بود با پلتیک کاشانی رقابت رابه استیلی واگذار کرد واستیلی سرمست از راه یافتن به نیمکت مربیگری این تیم تمرینات راشروع کرد وتیم مورد نظر خود را بست ،اما بادیدن این مسائل مشخص بود این اختلافات تمامی ندارد وهمین بگو مگوها کاردست پرسپولیس داد وازهمان بازی نخست مشخص بود که استیلی فصل بسیارسختی را پیش روی خود دارد ودرطول این سه بازی به طور واضح می توان نارضایتی رادرچهره هواداران این تیم دید .درحالیکه سرخپوشان پایتخت درنیمه اول مقابل شهرداری تبریز صفر- صفر مساوی بودند انها یکصدا علی دایی راتشویق کرده وشعار کاشانی واستیلی حیا کنید ،پرسپولیس رو رها کنید راسردادند وخواهان تغییرات اساسی درتیم خود شده وخواستار بازگشت مجدد علی دایی به پرسپولیس شدند.درهرحال اینگونه که درروزهای اخیر دیده می شود پرسپولیس حال وروز خوشی ندارد ودرصورت ادامه این روند ناامید کننده ممکن است هواداران بیشمار این تیم رفتارهای بسیارخشن تری از خود نشان دهند چرا که درهمین سه هفته نخست نیزاز رقیب سنتی خود استقلال شش امتیاز عقب افتاده اند.درآنسوی میدان هم حمید استیلی که این مسائل را به توطئه علیه خود تشبیه کرده درصورت ادامه این روند امکان دارد صندلی خود راازدست داده وبا کسب نتایجی فاجعه بار پرسپولیس راترک کند.درهر صورت آتش اختلافات دایی وکاشانی دامن پرسپولیس را گرفته ودرصورت ادامه این خیمه شب بازی ،پرسپولیس وهواداران این تیم بزرگترین قربانی این مسائل هستند ومشخص نیست که آینده این تیم چه خواهد شد.حال باید دید که کاشانی واستیلی توانایی خروج از این بحرانی که خود باعث پدید آمدن آن هستند را خواهند داشت ویا باید به طرف درب خروجی باشگاه پرسپولیس هدایت شوند که درصورت پذیرفتن یک شکست دیگر این امر دورازذهن نخواهد بود

Thursday 11 August 2011

بابک معصومی رفت، تاکی باید اسطوره های ورزشی درسکوت ازبین ما بروند

بابک معصومی کاپیتان اسبق وبااخلاق تیم ملی فوتسال ایران پس از چند سال مبارزه سخت با بیماری سرطان چهارشنبه سرانجام تسلیم این بیماری شد ودارفانی راوداع گفت .رفتن وبدرود حیات امری طبیعی وبراساس فرمان خداوند ومشیت الهی است اما منظورمن ازنوشتن این مطلب این است که چرا قهرمانان واسطوره های ورزشی ایران درسکوت وتنهایی بدرود حیات می کنند.کسانیکه سراسر عمر خود راصرف افتخارآفرینی برای ای


ران درمسابقات جهانی والمپیک کردند وفقط برافارشته کردن پرچم ایران دغدغه فکریشان بود.بابک معصومی یکی ازاین گروه است که درطول عمر کوتاه اما پربارخود همیشه درپی کسب افتخار برای فوتسال ایران بود ودراین رهگذرهیچ استفاده خاصی رااز منابع مالی موجود درفوتبال نکردو درآخر نیز درسکوت از میان مارفت.دراین چند ساله قهرمانان زیادی درورزش ایران بودند که به دلایل مختلف ازدنیا رفتند ودراین بین ودرزمان حیات خود سازمان تربیت بدنی ویاهیج نهادی ازتجربه ورزشی آنها استفاده نکرد تا این قهرمانان بتوانند با استفاده ازسالها حضوردرعرصه ورزش ،نسل بعد خود رابرای کسب افتخارات ورزشی آماده کنند.همین چند ماه پیش بود که جامعه ورزشی ایران ناصر حجازی یکی از بزرگترین سرمایه های خود را ازدست داد .حجازی ازمیان مارفت ودرزمانیکه وی دربستربیماری بود مسئولان ورزش وارگانهای مختلف برای گرفتن عکس یادگاری ودادن وعده های توخالی دربیمارستان صف کشیدند.باید پرسید که چرا ازحجازی وحجازیها درزمان حیاتشان استفاده بهینه نشد وبا آنها با بی مهری تمام برخورد شد.امروز ما بابک معصومی راازدست دادیم وفقط تاسف آن برای جامعه ورزش ایران باقی ماند وباید منتظر باشیم که درآینده دوباره بازهمین اتفاق تلخ برای قهرمانی دیگر رخ دهد ودوباره شاهد گرفتن عکس یادگاری مسئولان ودادن وعده های بی پشتوانه وبی ارزش ،تاچه زمانی این اتفاق باید بیفتد که ماقدراین قهرمانان رابدانیم .مردانی مثل حجازی،معصومی ،صفرایرانپاک وحمید شیرزادگان درسکوت وتنهایی رفتند ومسئولان ورزش ایران هنوز به دنبال توجیح بی توجهی خود نسبت به آنها هستند.نام بردن ازاین مردان ماندگار فقط بخشی است از جامعه وسیعتری که هرروز بادرد وزنج وتنهایی دست وپنجه نرم می کنند وزمانیکه ازمیان ما می روند شروع به تقدیر وتشکر ازآنها کرده ودرمدح این قهرمانان سخن می گوییم وبرسرمزارشان حاضر می شویم.به امید روزیکه قدراین قهرمانان رابه درستی بدانیم ودرزمان حیاتشان ازوجود گرانقدرشان بهترین استفاده راببریم.

Tuesday 9 August 2011

هفته دوم لیگ برترفوتبال ایران،پرسپولیس ناکام بزرگ واستقلال شادمان ازبرد ناپلئونی - امیرخسروجردی

هفته دوم لیگ برتر فوتبال ایران درحالی بابرگزاری نه دیدار به پایان رسیدکه سرخپوشان پایتخت دربوشهرباشکست 2-1 مقابل تیم شاهین دست خالی راهی تهران شدند.نکته قابل تامل درباره این مسابقه بازی ناهماهنگ شاگردان حمید استیلی وضربات بی دقت مهاجمان این تیم بود که هيچ طرح وبرنامه خاصی برای بازکردن دروازه شاهین نداشتند ودرپایان مقهور بازی هماهنگ شاگردان حمید درخشان وتشویق یکپارچه هوادار


ان دوآتیشه این تیم شدند.دراین دیدار جدال حمید استیلی وحمید درخشان به حساسیت این بازی افزوده بود واین باردرخشان استیلی را مغلوب تاکتیکهای خود کرد تانشان دهد که شایستگی هدایت قرمزپوشان تهرانی راداشته وبابی مهری مدیران این تیم رقابت رابه حمید استیلی برای نشستن برروی نیمکت مربیگری این تیم واگذارکرده است.این شکست باعث شد تا پرسپولیس بایک امتیاز درمکانهای انتهایی جدول قرارگرفته وحمید استیلی هم فهمید فصل بسیارسختی راپیش روی خود دارد.درمهمترین بازی هفته درورزشگاه آزادی تهران تماشاگری حدود شصت هزارنفر آمده بود تا ازاستقلال این فصل که به تیم کهکشانی معروف شده پرده برداری کنند.دیدار دوتیم استقلال وداماش ازحساسیت بالایی برخورداربود چراکه آبی پوشان پایتخت که این فصل خریدهای گرانقیمتی را داشته اند برای کسب هرسه امتیاز ونشان دادن خود به عنوان یک مدعی پابه میدان گذاشتند ،درسوی دیگر میدان هم تیم متمول داماش وتنها تیم خصوصی این رقابتها هم که بازیکنان سرشناسی رابه خدمت گرفته برای پیروزی مقابل استقلال قدم به ورزشگاه آزادی تهران گذاشتند.درنهایت استقلال با تیزهوشی وگلزنی کاپیتان خود فرهاد مجیدی وبازی درخشان سید مهدی رحمتی دردرون دروازه که روز پرفروغی داشت صاحب هرسه امتیازبازی شد.دربازیهای مهم دیگر هفته دوم نیز،سپاهان بحران زده باصبا به تساوی رسید،تراکتورسازی درفولادشهر ذوب آهن اصفهان رانقره داغ کرد وباسه امتیاز راهی تبریز شد .هفته سوم روزهای پنجشنبه وجمعه آینده برگزارمی شود وتیمهای سرخابی پایتخت به مصاف شهرداری تبریز و مس کرمان می روند.

Sunday 7 August 2011

روز خبرنگار وچرایی برزمین ماندن ومعطل بودن حقوق این قشرزحمتکش درایران - امیرخسروجردی

چند سالبست که هفدهم مرداد درایران به روز خبرنگار نامگذاری شده است .دراین روز محمود صارمی خبرنگارخبرگزاری جمهوری اسلامی -ایرنابه همراه چند تن دیگر از دیپلماتهای ایران درحمله وحشیانه نیروهای طالبان به کنسولگری ایران درشهرمزارشریف افغانستان به شهادت رسیدند.پس از این اتفاق تلخ بود که مسئولان این روز را به روزخبرنگارنامگذاری کردند.شهادت محمود صارمی اتفاقی بسیار تلخ وفراموش نشدنی است وهرگزاز ذهن مردم ایران وبخصوص خبرنگاران پاک نخواهد شد اما سئوال مهم همین جاست گه آیا باید حتما فردی از این قشر زحمتکش وبدون پشتوانه ازدنیا برود یا اتفاق تلخی برای یکی از این عزیزان بیفتد تا مسئولان کشور به فکر نامگذاری روزی به عنوان روزخبرنگار یامسائلی ازاین شکل بیفتند؟چه زمانی باید ازاین نیروهای فرهیخته وکاردان تقدیروتشکر شود .افرادیکه فقط به علت عشق به کاروحرفه خود پا درراهی سخت ودشوارمی گذارند ودراین رهگذر ازکمترین امکانات وابزارلازم برای فعالیت درحرفه خود برخوردارنیستند.درهرکجای دنیا که شما سربزنیدخبرنگاران از اقشار زحمتکش وفرهیخته به شمارمی روند وهر حکومت ودولتی به نوع خود ازاین افراد حمایت می کند البته این حمایت هیچگاه به صورت 100درصد نبوده ونیست اما باتمام این مطالبی که گفته شد خبرنگاران دراین کشورها ازجایگاه به نسبت خوبی برخوردارند.به طورمثال درکشورهای غربی وممالکیکه آزادی بیان واندیشه درآنها به طورسیستماتیک وجود دارد خبرنگاران دست بازتری برای انجام درست کارهای خود دارند وخیلی راحت حرفها واندیشه های خود را به نوشته تحریردرمی آورند.همیشه درهمه جای دنیاحرفه خبرنگاری جزءسخت ترین مشاغل بوده وهمیشه خطر این فشر راتهدید می کند چون آنها باید براساس رسالتیکه درکارخود دارند همیشه باید حقایق را منتشر کرده واصول کارخویش را رعایت کنند.اما به طورخلاصه وبانگاهی گذرابه کاروزندگی خبرنگاران درایران به این نکته پی می بریم که این قشر جزومظلومترین اقشارجامعه هستند که همیشه بدنبال حقوق صنفی ازدست رفته خود هستند که هیچگاه به آنها داده نشده است.آیا بانامگذاری یک روزبه نام خبرنگاربه تمامی سئوالات درباره این قشر پاسخ داده ایم؟آیا مسئولان نظام که همیشه درشعاراز اسم خبرنگاران برای پیش بردن مقاصد خویش استفاده کرده اند از خود پرسیده اند که جایگاه واقعی این افراد کجاست؟قطع به یقین تا رسیدن به شرایط مطلوب کارخبرنگاری درایران فاصله بسیارزیادی داریم .سازمانهاویا ارگانها برای خوب جلوه دادن کارهای خود ورسانه ای کردن این اهداف ازخبرنگاران استفاده ابرازی کرده اند اما دراین میان هیچگاه حقوق این افراد رامحترم نشمرده اند.به طورمثال این مراکزازخبرنگاربرای رسانه اي کردن پروزه های خود دعوت به عمل می آورد اما اگر همین خبرنگاردراین راستا کمبودها وکاستیها رامنعکس کند انگشت اتهام درگام اول به سوی این قشر زحمتکش اشاره می شود درحالیکه درمرامنامه کاری یک خبرنگارآمده که باید همیشه حقایق رابازگو کرده وهرزمان ازحق وحقیقت دفاع کند ومردم وجامعه راازآخرین وضع کشورآگاه کند نه اینکه هرزمان خوبی مدیری راگفت ازآن خبرنگار تقدیر شود وبه مجردایکه خبرنگاری درراستای اصول کاری خویش کاستیها وکم کاری مدیران ومسئولان کشور رابازگو کرد باوی برخورد قهرآمیزکرد.درعصر ارتباطات که انتقال آن به ثانیه کاهش پیدا کرده دیگر نمی توان مسائل ومشکلات را پنهان کرد چون همیشه افرادی هستند که باهوشیاری این مسائل رابه گوش افکارعمومی می رسانند.هم اکنون دراکثر کشورهای غربی خبرنگاران دارای سندیکای مستقل هستند که این سندیکا ازحقوق برحق این افراد دفاع می کند ودرصورت براآورده نشدن خواسته های آنها از عادی ترین ابزارمخالفت که همانا اعتصاب وتحصن است برخوردارهستند.اما آیا خبرنگاان زحمتکش ایرانی ازاین حق واعتراض صنفی برخوردار هستند که پاسخ سئوال منفی است.درکشورما خبرنگاران واصحاب رسانه به قول معروف صورت خود راباسیلی سرخ نگه می دارند وفقط به خاطر عشق وعلاقه فراوان به کارخود ادامه می دهند اماآیا نباید سازمان یا صنفی باشد که ازحقوق حقه آنها دفاع کند ؟اگر خبرنگاری بود که دچارمشکلات معیشتی وسایر مشکلات دیگرشد به کجاباید مراجعه کند ودرد ورنج خود رابرای چه کسی بازگو کند؟اینها وسئوالات دیگر وچراهای به پاسخ راباید چه کسی پاسخ دهد؟آیا فقط باید درحرف وشعاراز خبرنگاران تقدیر شود ؟آیا این انسانهای به زعم من مظلوم از ابتدایی ترین حق درکشوربرخوردارند؟درزمان حاضر فضای زندانهای کشور را چه کسانی بیشتر اشغال کرده اند؟زمانی اززندان به عنوان محیطی برای حضورافراد شرور وانسانهاییکه به حقوق دیگران تجاوزمی کنند نام برده می شد تا این افراد باماندن درزندان سربه راه شده وازاعمال زشت خود دست بردارند امادرکمال تعجب می بینیم که بیشتر افراد درزندانهای کشور راقشر شریف خبرنگارتشکیل می دهند که جرم آنها بازگو کردن حقایق وکاستیها بوده وفقط هدف آنها آگاهی بخشی به افکارعمومی ومردم بوده است .آیا رسالت خبرنگارنه این است که جامعه راازتمام حقایق درون آن آگاه کند پس چراامروزه شریفترین انسانهای ایران درزندان به سرمی برند؟این سئوالیست که من وهمکارانم از سران کشورداریم که تا چه زمانی باید قفل بردهان مردم زد ویا نباید خبرنگارواصحاب رسانه به وظیفه ذاتی خویش که همانا گفتن حقایق است عمل کند؟من 12 سال عمر وجوانی خود رادراین راه درکشورم صرف کردم ودرآخر به جرم بازگو کردن حقایق ومشکلات کشور به خصوص درعرصه ورزش کاروحرفه خود راازدست دادم وصحبت من بامسئولان نظام است که ما خبرنگاران محتاج نامگذاری روزی به نام خود نیستیم ما به دنبال حقوق معطل مانده خود هستیم که درهمه جای دنیا به آن احترام می گذارند.چراباید من وامثال بنده به خاطر اینکه می خواهیم به وظیفه ذاتی خود عمل کنیم باید ازابتدایی ترین حقوق خود بی بهره باشیم وهمیشه مثل انسانهای سرگردان به دنبال حق خودباشیم که قطعا بااین شرایط به آن دست پیدانخواهیم کرد.من ازحضوربی شمارخبرنگاران درزندانهای کشورصحبت کردم به زندان بزرگتری اشاره می کنم که خیلی از این قشر بی پناه به علت درامان ماندن وحفظ جان خود ترک وطن کرده ودرکشورهای دیگر آواره وسرگردان می شوند.اما این رابه جرات می گویم که با خبرنگاران وجوانان ایرانی ونسل جوان مملکت درخارج ازایران برخورد به مراتب بهتری صورت می گیرد وحقوق این افراد درنزذ این کشورها محترم شمرده می شود وچرامانباید این حق وامکان رادرکشور خود داشته باشیم .مابه کدامین گناه مجرم هستیم وچرانباید دروطن خویش به فعالیت ادامه دهیم؟این سئوالیست که من ازمسئولان کشور دارم که برای یک بار هم که شده به طور شفاف به این سئوال پاسخ دهندوازجواب دادن به آن طفره نروند.آیا خبرنگاران باید همیشه حقایق راازمردم پنهان کنند وهمیشه باید ازخوبیها صحبت کنند؟چرانباید درفضای آزاد به کارخود ادامه دهند؟تا چه زمانی باید همیشه فشاربرگرده این افراد زحمتکش باشد؟چرایک بارهم که شده این نسل نوظهورنباید صدای خود رابه طوررسا بزند؟آیا باید بانامگذاری یک روز صورت مسئله راپاک کرد؟تاکی باید این برخوردهای قهرآمیزادامه یابد؟چراباید بنده وامثال بنده درکشورهای دیگر به دنبال حقوق معطل مانده خود باشیم ؟مگر ماازایران هیچ حقی نداریم ؟آیا شهیدصارمی درشعارباید حقوقش محترم شمرده شود؟آیا زمانی که زنده بود نباید ازوی تقدیر می شد؟آیا خبرنگاران مظلومیکه در سقوط هواپیمای 3-130 به شهادت رسیدند درزمان زنده بودن از داشتن حق برخورداربودند؟همکاران من که درآن صانحه شهید شدنددرزمان فعالیت درصداوسیما به صورت نیروی روزمزد کارمی کردند وازهیچ حقی برخوردارنبودند اما به مجردیکه این بندگان خدا جان خود رابرسرکارو وظیفه خویش ازدست دادند رئیس سازمان صداوسیما آنها رااستخدام کرد.این عمل چرادرزمان زنده بودن این افراد انجام نشد؟استخدام درزمانیکه دست انهاازدنیا کوتاه شده به چه دردی می خورد؟ماحقمان رادرزمان زنده بودن می خواهیم نه درزمان مردن .خود من پس از 12 سال کادراین سازمان ازهیچ حقی برخوردارنبودم این سیستم درکجای دنیاحاکم است؟درهمین لندن بی دروپیکر از نظر وسعت وجمعیت ،خبرنگاران
ازمهمترن افراد جامعه هستند وهرزمان به حقوق آنها بی توجهی شود سندیکای خبرنگاران واتحادیه انها با تشکیل اعتصاب کارخبررسانی رادراین کشور مختل می کند.چون این عمل ازطبیعی ترین وابتدایی ترین کارهاست درمجامع غربی اما آیا این حق درایران هم وجود دارد؟آیا خبرنگاارن حق تشکیل اتحادیه مستقل دارند که جواب منفی است واصلااین قشر زحمتکش این کارها رادررویا هم نمی تواند تصور کند.درهرحال این اتفاقات درکشوری رخ می دهد که داعیه حکومت مردمی دارد ومردم به ظاهر برسرنوشت خود حکمفرماهستند اما فقط درظاهر.درپایان سخنی با مسئولان کشور،که تا چه زمانی حقوق حقه ما باید برزمین بماند ؟تا کی باید ما خبرنگاران انسانهای درجه سوم وچهارم باشیم؟آیا باپرداخت اندکی پول ودادن هدیه درروزخبرنگار می شود خط بطلانی برروی مشکلات صنفی خبرنگاران کشید؟به طور مسلم نه ،این خبرنگاران هستند که درسرما وگرما به وظیفه خود عمل می کنند اما درواقع همیشه هیچ محسوب می شوند.اگر خبرنگاران نباشند چطور می توان به دستاوردها و جهشها اشاره کرد آیا فقط باید خوبیها راگفت؟آیا نباید به مشکلات عدیده کشور اشاره کرد ؟آیا نباید به حضور مدیران نالایق درسازمانها وادارات اشاره کرد که باسوءمدیریت سرمایه وبیت المال راهدرمی دهند.تا دیر نشده به داد این افراد زحمتکش وبی پناه رسیدگی کنید تاچه زمانی زندانهای کشور باید از انبوه خبرنگاران پرباشد.آیا جای این افراد درزندان است ویاباید درسرکارخود برای اطلاع رسانی حاضرباشند؟پیشتر زندان جای مقدسی نبود اما چند سالیست به علت حضور انبوه خبرنگاران واهل قلم درزندان این مکان به جایگاهی مقدس بدل شده است که دیگر برای رفتن به آن نباید ابراز شرمندگی کرد.درهرصورت این مطلب رابرای این نوشتم که بگویم حقوق افراد رادرجامعه باید محترم شمرد حال اگر این افراد جزو شریفترین اقشار جامعه که همانا خبرنگاران هستند باید محترم ترشمرده شود ونباید به انها به شکل غیرخودی نگاه شود.نگاهی کوتاه به کشورهای دیگر خصوصا غربی بیندازید متوجه می شوید که باخبرنگارباید درست برخورد شود چون این افراد دراین کشورها می توانند باقلم وتصویر خود هر دولتی رابه زانو دربیاورند چون دانستن حق مردم است ونباید این حق راازمردم گرفت.انسانها باید درزمان حیات خود از حقوق طبیعی برخوردارباشند نه اینکه وقتی جان خود راازدست دادند برای فریب دادن افکارعمومی آنها راشهید حساب کرده وتمامی حقوقی مانند بیمه واستخدام رابرای آنها درنظر گرفت.شهید صارمی وشهید صارمیها درزمان حیات به تقدیر وتوجه احتیاج دارند نه اینکه ازاسم آنها استفاده ابزاری شود .به امید روزیکه خبرنگاران درایران ودرهرکشوری بتوانند آزادانه به کارو حرفه خود ادامه دهند وهیچ دستی نباشد که بخواهد این قشر را خفه کرده وقفل بردهان آنها بکوبد.به امید آنروز.

Thursday 4 August 2011

تشییع جنازه فوتبال ایران دربرنامه نود برگزارشد،آقای کفاشیان آیاوقت استعفاء ورفتن از فوتبال ایران فرانرسیده است؟-امیرخسروجردی

پنجشنبه شب برنامه پربیننده نود پس از دوماه دوری دوباره ازطریق کانان 3 به خانه های مردم راه پیداکرد وعلاقمندان پرشماراین برنامه پای گیرنده های خود نشسته بودند تا ببینند عادل فردوسی پور مجری توانمند وتهیه کننده این برنامه مردمی چه بخشهایی را برای سری جدید این برنامه درنظر گرفته است.زمانیکه این برنامه آغازشد عادل اعلام کرد که گفتگوی ویژه را به بحث حذف فاجعه بار تیم فوتبال امید ایران از رقابتهای مقدماتی بازیهای المپیک 2012 لندن اختصاص داده است تا صحبت وی دراین باره به پایان رسید دوباره داغ همه ایرانیان ازجمله خود من درباره این حادثه تاسف بارتازه شد.برنامه آغازشد ووقتی فردوسی پور مهمانان این بخش را معرفی می کرد اعلام کرد که علیرضا منصوریان سرمربی تیم امید دراستودیو حضور داره و با کمال تعجب صندلی خالی علی کفاشیان را به بینندگان خود نشان داد که به برنامه نیامده بود تا مسئول اول فوتبال ایران به سئوالات بی شمار وی دراین باره پاسخ دهد.وقتی این صحنه را دیدم واقعا تعجب کردم که مگر امکان دارد فدراسیون فوتبال اشتباهی به این بزرگی انجام داده باشد اما هیچ یک از مدیران آن خود راملزم به پاسخگویی به افکارعمومی ندانند.اینجا بود که فهمیدم چه بلایی برسر فوتبال مملکت آمده وچه افراد بی لیاقتی تکیه برکرسی مدیریت این ورزش زده اند.آیا لیاقت فوتبال ایران وجود چنین مدیرانی است؟آیا درفوتبال مملکت مدیران توانمند وجود ندارند که این ورزش پرطرفدرا به این روز افتاده که کسی پیدا نمی شود جنازه آن را از روی زمین بلند کند.اینجاست که پی می بریم ورزش پرطرفدارفوتبال که روزی درسطح قاره کهن درمیان همه قدرتها سربه آسمان می سایید چگونه به زنگ تفریح دیگران تبدیل شده است .قدرت برتر فوتبال آسیا  امروز به روزمره گی افتاده وهیچ متولی مشخصی ندارد ودراین بین مردم سرافراز ایران مرتکب چه گناهی شده اند که طرفدار وشیفته این ورزش هستند.تیم فوتبال امید ایران با آبروریزی تمام واتفاقات ناگوار از صعود به المپیک لندن حذف می شود آنوقف آقایانیکه بدون تلاش وزحمت به صندلی آن تکیه زده اند با کمال پوررویی وبی ادبی از پاسخگویی به مردم سربازمی زند.آیا درحکومت مردمی ونظام مردم سالار وجود چنین مدیران بی لیاقتی چه ضرورتی دارد؟آیا زمانیکه این اتفاقات تلخ درسطح ورزش پرطرفدرا فوتبال درایران رخ می دهد گوش شنوایی وجود دارد؟اینها وسئوالات دیگر تا چه زمانی باید بی پاسخ بماند؟آیا وقت آن نرسیده که از رفتار بی شرمانه وسوءمدیریت درورزش دست برداشته و مدیریت دراین سطح را به مردان کاردان سپرد؟دراین چند ساله چه بلایی برسر فوتبال ایران آمده که دیگر فیفا وکنفدراسیون فوتبال آسیا حسابی برروی آن نمی کنند.فوتبال ایران دیگر یکی از قدرتهای برتر آسیا نیست تا کی کار رابه فردا وفرداها می سپاریم وهی انشاالله وماشاءالله می گوییم.فوتبال ایران دراین پنچ شش ساله با حوادث تلخ بسیاری دست به گریبان بوده تعلیق آن از جانب فیفا،حذف تیمهای نوجوانان،جوانان وامید ایران از رقابتهای آسیایی ،حذف تیم ملی فوتبال ایران از جام ملتهای آسیا وحضور کم رنگ تیمهاي باشگاهی ایران درلیگ قهرمانان آسیا وزنک تفریح شدن تیمهای پرطرفدارپایتخت پرسپولیس واستقلال دررقابتهای آسیایی تا کی باید شاهد چنین فجايع دردناکی دراین فوتبال بود؟چه مسئولی پاسخگوی این همه بی تدبیری ورفتارهای غلط درمدیریت این رشته خواهد بود.به جرات می توان گفت درهر کشوری این اتفاقات تلخ وخصوصا این فاجعه آخر حذف مظلومانه تیم المپیک اتفاق می افتاد وزیر ورزش ویا رئیس فدراسیون فوتبال برای رهایی ازفشار رسانه ها وجامعه استعفاءمی داد تا مرحمی برزخمهای مردم کشورش باشد اما درکمال تعجب رئیس فدراسیون فوتبال نه تنها این کار راانجام نمی دهد بلکه با کمال بی ادبی  ازپاسخگویی به مردم دربرنامه تلویزیونی یا مجامع دیگر سربازمی زند وبه جای توبیخ خود کسانی را تنبیه می کند که دردرجات سوم وچهارم قراردارند.وحال سخنی با علی کفاشیان مسئول اول فوتبال ایران ،آیا شما که قبلا به رسانه ها احترام می گذاشتید ودرصورت شکست ویا پیروزی برای پاسخگویی چهره گشاده ای داشتید چرا امروز اینگونه عمل می کنید و به مردم پاسخ درست وروشنی نمی دهید که چرا فوتبال ایران به این وضع اسفبار دچارشده است؟ آقای علی کفاشیان
آیا وقت آن نرسیده که درکمال شجاعت دررسانه ها حاضر شوید وضمن عذرخواهی از مردم مدیرین فوتبال را ترک کرده واداره این ورزش پرطرفدرا را به اهل آن بسپارید؟فوتبال ایران به چه جرمی باید اسیر دستان بی کفایت شما شود وتا چه زمان مردم باید شاهد شکستهای متعدد درصحنه های آسیایی وجهانی باشند.چه کارنامه مشخصی درفوتبال ایران دارید ؟آیا بعد از چهارسال مدیریت درفوتبال ایران به خود نمره هم می دهید ؟باید قبول کنید مدیریت درفوتبال کارشما وهمکاران شما نیست .این کار مرد خود را می طلبد .شما همان یک ذره آبرویی که درورزش وبین مردم داشتید را با ورود غیرمجاز به فوتبال از دست دادید.برای فرار ازپاسخگویی به مردم با کمال بی ادبی دربرنامه 90 یا برنامه هایی مثل آن حضور پیدا نمی کنید ودیگران را مقصر شکستهای فوتبال ایران دراین چند ساله می دانید.نتیجه این سوءمدیریت شما فجایعی است که امروز درفوتبال ما رخ می دهد وهر روز باید شاهد سقوط فوتبال ایران درسطح آسیا وجهان باشیم روزی تیم ایران دررده بندی فیفا درمکان هفدهم بود امروز دررده 54 جهان وچهارم آسیا وقطعا با این مدیریت باید منتظر سقوط بیشتر آن باشیم .برای حفظ آبرو هم که شده تورا به خدا فوتبال را به فوتبالیها واگذار کنید.بگذارید کسانیکه مرد این کار هستند ومدیریت این ورزش را به خوبی بلدند برصندلی فوتبال ایران تکیه بزنند.تاچه زمانی باید شاهد بروز این فجایع باشیم.حال سخنی با دولتمردان ونمایندگان مجلس که تا دیر نشده به داد این ورزش برسید به خدا حق فوتبال ایران بیشتر ازاین حرفهاست .ما روزی قدرت برتر قاره کهن بودیم ورقیبان تيم ایران ازرویارویی با فوتبال ایران هراس دردل داشتند.آیا امروز نتیجه دخالت دولت درفوتبال را نمی بینید؟همین دخالتها بود که فوتبال ايران تعلیق شد وثمره این تعلیق فجایعی است که امروز درفوتبال ایران رخ می دهد.سازمان تربیت بدنی که امروز به وزارت ورزش وجوانان تغییر نام داده آیا نمی خواهد فکری اساسی به حال فوتبال ممکلت بکند؟روزی دخالت بی جا درفوتبال کردید ودیدید چه بلایی برسر آن آمد امروز بیایید ودراین ورزش مدیریت صحیح انجام دهید .به صورت اصولی فوتبال را هدایت کنید وزمام امور را به دست مدیرانی بسپارید که دانش مدیریت دراین ورزش را داشته باشند واگر مدیری دراین ورزش بی تدبیری کرد با قدرت با آن برخورد کنید تا مردم بدانند که مدیران وسران مملکت درپی تعالی این ورزش هستند.آیا نمایندگان مجلس که به حضور درهیئت مدیره تیمهای فوتبال علاقه زیادی دارند دررفع مشکلات آن هم قدم برمی دارند؟آیا اصلا سقوط فوتبال ایران دغدغه آنها نیز هست ویا به فکر بردن تیمها به شهرهای خود ونابود کردن آنها هستند.آیا نمی دانند درایران همه روزه چه تعداد جرم وجنایت اتفاق می افتد که با مدیریت درست فوتبال وتوجه اصولی به جوانان وکشاندن آنها به محیطهای ورزشی به خصوص استادیومهای فوتبال می توان از بروز چنین جرمها وفجایعی جلوگیری کرد.آیا دغدغه مدیران کشور ونمایندگان مجلس مجازات جوانان دختر وپسر به جرم آب پاشی برروی یکدیگر وتخلیه کردن انرژی خود است ؟تا کی وچه زمانی باید هرروز با جوانان ایران زمین به چشم یک مجرم نگاه کرد وبا آنان برخورد قهرآمیز کرد؟گناه این نسل با فرهنگ وبا دانش وپتانسیل بالا چیست ؟وچرا نباید برای زمان استراحت خود برنامه مشخصی داشته باشند.آیا با توجه اصولی به فوتبال و وجود مدیران کارآمد نمی توان از افزایش جرم وجنایت کاست؟باور کنید با انجام کارهای ساده اما کارشناسی شده می توان جوانان را درفوتبال ایران سهیم کرد ووجود مدیران لایق بر روند این کار تاثیر فراوانی خواهد داشت .درفوتبال آسیا کرسیهای خود را با بی تدبیری از دست دادیم آقای کفاشیان ومدیران ورزش ایران آیا لابی کردن با محمد بن همام ثمری به جز پسرفت برای فوتبال ایران ثمردیگری داشت .کرسی کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا رابه راحتی آب خوردن از دست دادیم .اگر همان روز با مسببان این کار برخورد می شد دیگر کاربه اینجا نمی رسید که فوتبال ایران درآسیا زنگ تفریح حریفان شود.مدیرانی بالیاقتی همچون صفایی فراهانی،دادکان و سایر افرادیکه روزی درفوتبال ایران مدیریت اصولی ومدرن داشتند را هریک به نحوی از دست دادیم وخانه نشین کردیم ودرعوض چه کسانی سکان فوتبال ایران رابه دست گرفتند.کسانی مثل محمد علی آبادی که خود را کارشناس ارشد فوتبال می دانست وسنگ بنای نابودی فوتبال ایران را وی با بی لیاقتی تمام بنا نهاد.درپایان این مطلب با نگاهی اندوه ناک ودلی غم بار می گویم تادیر نشده به داد این فوتبال برسید تو را به خدا این فوتبال را نجات دهید .الان کسانی هستند که خواسته ویا ناخواسته میخ رابه تابوت این فوتبال می کوبند وصدای کوبیدن این میخ تا اعماق دل وجان مردم بی گناه و سرافراز ایران  به گوش می رسد.مسئولان کشور دولتمردان و نمایندگان مجلس جوانان این کشور را باور کنید همانهاییکه وقتی به حضورشان نیاز دارید از اسمشان مایه می گذارید وهیچ توجه ای به درد ورنج آنها نمی کنید .فوتبال ایران مال مردم وایران وجوانان غیرتمند آن است وشما باید با برنامه ریزی اصولی مقدمات شکوفایی دوباره آن را فراهم کنید.امیدوارم آن روز نرسد که دوباره شکست  تلخ دیگری بخوریم واز ترس پاسخگویي دیگران را مسبب آن بدانیم. 



ا

Wednesday 3 August 2011

آغازیازدهمین دوره لیگ برترفوتبال ایران آیا این رقابتها حرفه ای است. - امیرخسروجردی

یازدهمین دوره مسابقات لیگ برتر فوتبال باشگاههای ایران پس از حاشیه های فراوان سه شتبه شب بابرگزاری هشت دیدار درشهرهای مختلف آغازشد.دراین بازیها که امسال بانام جام ایرانسل برگزارمی شود 18 تیم شرکت دارند که درمارتنی سخت با هم به رقابت خواهند پرداخت.ازنکات جالب توجه لیگ امسال نگاه افتصادی مسئولان برگزاری آن است که برخلاف مسابقات سال گذشته که با نام جام خلیج فارس برگزارمی شد این دوره به نام یکی از شرکتهای اوپراتورمخابرات بانام ایرانسل برگزارمی شود که سودی دوونیم میلیاردی رابرای سازمان لیگ به همراه دارد وحال سئوال اینجا مطرح می شود که برگزاری مسابقات درسالهای
گذشته با نام خلیج همیشه فارس آیا اصلا کمکی به فوتبال ایران کرد یاخیر؟ویا مسئولان برگزاری لیگ تنها می خواستند نام خلیج فارس رادراین مسابقات یدک بکشند.درهرصورت این پیکارها با هرنام واسمی از سه شنبه 11 مرداد آغارشد وتیمها پس از آماده سازی  درفصل نقل وانتقالات پیش فصل وگذراندن اردوهای داخلی وخارجی خود رامحیای این رقابتها کردند.البته ذکر چند نکته حاشیه ای پیرامون مسابقات این فصل ضروری است .اول اینکه آیا درشکل وبرگزاری پیکارهای این فصل تفاوتی بافصلهای گذشته کرده  یا خیر وما درطول ده فصل گذشته تا چه میزان به مرز حرفه ای شدن نزیدک شده ایم .سازمان لیگ فدراسون فوتبال که درراس آن سردارعزیر محمدی قراردارد امسال باوضع قوانینی سخت درپی کنترل بازارنقل وانتقالات ومافیای درون ان بود اما آیا خود رئیس سازمان لیگ وعوامل تحت امر وی شناخت درستی از حقایق فوتبال وقوانین این ورزش که امروزه درجهان تبدیل به یک صنعت پولساز شده دارند که خود را موظف به تصویب این قوانین واجرای آن می دانند.وضع قانون سقف قرارداد مربیان وبازیکنان حاضر درلیگ برتر ومبارزه با دلالها وافراد سودجو درفوتبال ایران خود جای سئوال دارد که آیا درفوتبال امروز دنیا که هرروز دچار تغییر وتحول می شود ودرلیگهای معتبر اروپایی پولهای کلانی ردوبدل می شود آیا سقف قرارداد معنی ومفهومی دارد وآیا می توان چنین قوانینی وضع کرد.آیا نباید پرداختی پول به مربیان وبازیکنان حاضر درلیگ برتر براساس کیفییت آنها باشد.درفوتبالی که همه منابع مالی آن کاملا دولتی است چطور می توان انتظارداشت فوتبال رشد خوبی داشته باشد وتیمها پیشرفت درست واصولی داشته باشندو فدراسیون فوتبال تا چه زمانی می تواند به مسئولان کنفدراسیون فوتبال آسیا درباره خصوصی شدن باشگاههای ایرانی دروغ بگوید .مگر تا سال 2013 میلادی چند سال باقی مانده که ماهرسال وعده سال دیگر رابرای خصوصی سازی باشگاهها می دهیم.بااین اوصاف پیکارهای این فصل باهمه فرازونشیب خود سه شنبه آغازشد ودرنه دیدار برگزارشده 19 گل از خط دروازه ها گذشت.دربازیهای روزنخست پرسپولیس تهران که فصل راباحاشیه های زیادی آغاز کرد ،این بار حمید استیلی رابه عنوان سرمربی برروی نیمکت خود داشت درمصاف با مهمان خود ملوان بندرانزلی
باتساوی 1-1 متوقف شد تا بااین تساوی 40 هزارهوادار این تیم با ناراحتی ازنتیجه بازی یکصدا نام علی دایی سرمربی سابقشان را درورزشگاه بزرگ آزادی فریاد بزنند.درورزشگاه دستگردی راه آهن با هدایت علی دایی ذوب آهن مدعی را2-2 مساوی متوقف کرد تا لوکوموتیورانان باعلی دایی دراولین گام یک امتیازحیاتی کسب کنند.درورزشگاه بی تماشاگر یادگارامام تبریز تراکتورسازی با سرمربی جدید خود امیر قلعه نویی نتیجه ای بهتر از شکست 3-2 مقابل صبای قم کسب نکرد تا امیر قلعه نویی که قراردادش با این تیم تبریزی با مخالفت شدید رئیس سازمان لیگ روبروشده بود بادست خالی میدان رابه عبدالله ویسی درتیم صباواگذارکند.قلعه نویی برای نشستن برروی نیمکت تراکتورسازان درواپسین لحظات موفق شد کارت مربیگری خود رادریافت کند.در.ورزشگاه انقلاب کرج سایپای این شهر با مجید صالح 3-1 ازسد تیم تازه صعود کرده مس سرچشمه گذشت البته ابن برد شاید برای تیم سایپا گران تمام شود چراکه مسئولان تیم مس درپایان این بازی بااعتراض با بازی سبحانی بازیکن سابق خود که   این فصل به سایپا پیوسته چشم به تغییرنتیجه دارند .آنها اعتقاد دارند که سبحانی سه جلسه محروم بوده ونباید دراین بازی به میدان می رفت .حال چشم انتظار رای کمیته انضباطی درباره نتیجه این دیدار هستند.درورزشگاه عضدی رشت تیم تازه صعود کرده داماش گیلان که درفصل نقل وانتقالات بازیکنان گرانقیمت ومطرحی را همچون مهدی مهدوی کیا ومحمد غلامی وچندین بازیکن نامی دیگر را جذب کرده نتوانست نتیجه ای بهتر از تساوی بدون گل مقابل نفت آبادان کسب کند.درورزشگاه باهنر کرمان تیم مس این شهر که امسال شامهره خود ادینیوی برزیلی راازدست داده مقابل شهرداری تبریز 1-1 مساوی متوقف شد.درورزشکاه تختی اهواز جدال تیمهای فولاد خوزستان وشاهین بوشهر درپایان گلی دربرنداشت ودرورزشگاه حافظیه شیرازتیم فجرسپاسی این شهر پس ازیک فصل حضوردرپیکارهای لیگ لیک درمصاف بانفت تهران بدون گل مساوی کرد.درآخرین وحساسترین بازی هفته ،چهارشنبه شب مصاف پرسروصدای فولاد مبارکه سپاهان واستقلال درپایان برنده نداشت ودوتیم به تساوی 1-1 رضایت دادند تا استقلال برای نهمین سال پیاپی نتواند سپاهان رادراصفهان شکست دهد وورزشگاه فولادشهر یک قلعه فتح نشدنی برای آبی پوشان پایتخت لقب گیرد.ازنکات جالب توجه این دیدار می توان به حضور مهدی رحمتی دروازه بان فصل قبل سپاهان دردرون دورازه تیم استقلال وجای گرفتن سید مهدی سید صالحی مهاجم سابق استقلال درترکیب تبم سپاهان اشاره کرد.اما جنجالی ترین نکته این بازی غیبت خسرو حیدری بازیکن سابق سپاهان درترکیب استقلال به علت صادرنشدن رضایت نامه این بازیکن ازجانب مسئولان باشگاه سپاهان بود که گفته بودند درصورت پرداخت مبلغ 250 میلیون تومان رضایتنامه حیدری رابرای حضور دراستقلال صادر خواهند کرد که با پرداخت نشدن این مبلغ این بازیکن تاثیر گذارنتوانست آبی پوشان رادراین بازی مهم همراهی کند.درهر صورت بازیهای این هفته با تمام فرازونشیبش به پایان رسید ودیدارهای هفته دوم یکشنبه آینده برگزارمی شود.به امید روزیکه لیک فوتبال ایران یک لیک پویا وتاثیر گذار درسطح قاره کهن باشد وتیمهای باشگاهی ایران درمسابقات لیگ قهرمانان آسیا حریفان خود رابه راحتی پشت سربگذارند ودراین رهگذر بابرگزاری لیگی بابرنامه  ومنظم تیم ملی ایران بهترین بهره رااز آن خواهد برد وشاهد حضوربازیکنانی آماده درتیم ملی ایران خواهیم بود ودرنهایت   فوتبال ایران دوباره به همان قدرت اول فوتبال آسیا تبدیل خواهد شد که همه حریفان درمقابل تیم ایران چاره ای جز قبول شکست نداشته باشند..
ا 


   

راه یابی عباسی به ساختمان سئول وبدست گرفتن سکان هدایت ورزش ایران - امیر خسروجردی





مجلس شورای اسلامی چهارشنبه به محمد عباسی وزیر پیشنهادی وزارت ورزش وجوانان رای اعتماد داد تا ورزش ایران بالاخره پس ازمدتها سکاندار خود را بشناسد.نمایندگان مجلس که زمستان گذشته به تشکیل وزارت ورزش وجوانان رای اعتماد داده بودند درچند ماه گذشته با مخالفت محمود احمدی نژاد و دولت وی مواجه شدند وهمین مخالفت درگیری و جدالی چند ماهه را بین مجلس ودولت برسر معرفی وزیر وزارتخانه جنجالی ورزش درپی داشت.قربانی این درگیری وجدال فقط ورزش ایران بود که ملعبه دست سران قدرت شد تا سال پیش از آغاز بازیهای المپیک 2012 را ازدست بدهدوحال چه کسی پاسخگوی این زمان ازدست رفته خواهد بود؟دراین سه دهه که ازحیات این نظام می گذرد درورزش ایران همیشه اتفاقات گوناگونی رخ داده  که بیشتر آن تلخ بوده است .همیشه ورزش ایران را مردان سیاسی اداره کرده اند وازورزش به عنوان پلکانی برای ترقی خود درلایه های قدرت استفاده می کردند.حال این سئوال مطرح است که آیا درایران با این همه وسعت ووجود ورزشکاران تحصیلکرده و توانمند وقهرمانان جهان والمپیک کسی پیدانمی شد که بتواند اداره ورزش کشور را برعهده بگیرد وهمیشه به ورزش واین مقوله که با اقشار مختلف مردم سروکاردارد به عنوان یک بچه سرراهی نگاه می شود .حال اینکه درساختار جدید وزارتخانه ورزش وجوانان هم باید به ورزش توجه جدی شود و هم به مقوله جوانان که با نگاهی گذرا به آمارهای اعلام شده بیش از 60 درصد جمعیت ایران را جوانان تشکیل می دهند وباید به این قشر توجه جدی شود.درهرصورت محمد عباسی که از امروز رسما سکاندار ورزش ایران شده باید نگاه جدی وعلمی به این مقوله داشته باشد .رقابتهای المپیک 2012 لندن کمتر از یک سال دیگر آغاز می شود وورزشکاران ایرانی باید برای راه یابی به این بازیها درپیکارهای انتخابی نیز شرکت کنند تا پس از موفقیت دراین مسابقات خود رابرای آوردگاه مهم المپیک آماده کنند واین مسیر نمی شود مگر با کارشبانه روزی وهمت مسئولان ورزش کشور .اگر عباسی که از امروز درساختمان خیابان سئول مستقر شده وبه عنوان متولی ورزش مشغول به کارشده می خواهد درکارنامه کاری خود موفقیت دربازیهای المپیک لندن را داشته باشد باید با یک برنامه ریزی اصولی و مدون وانجام کار کارشناسی وبهره گیری از کارشناسان زبده درورزش ایران که کم هم نیستند موفقیت را دراین بازیها برای ایران رقم بزند .درورزش ایران پتانسیلهای خوبی نهفته اند که درصورت توجه به آنها می توان درمسابقات آسیایی ،جهانی والمپیک شاهد افتخارآفرینیشان بود.ورزش ایران ساختاری دولتی ووابسته دارد وباید این ساختار ورویه عوض شود چون درجهان امروز کشورهایی درورزش ،صنعت ،تجارت وسایر مقولات اجتماعی موفق هستند که دولت دخالتی درروند آن نداشته وراه رابرای توسعه آن بازگذاشته است واین اتفاق دیریازود باید درایران هم بیفتد.به طور مثال درفوتبال ایران اکثر باشگاهها دولتی هستند وبودجه آن از منابع دولت وبیت المال تامین می شود وحال آنکه دوباشگاه بزرگ پایتخت استقلال وپرسپولیس ازداشتن یک زمین تمرین هم بی بهره هستند وهیچ امکاناتی ندارند که بازیکنان این دوتیم ازآن استفاده کنند وتمرین این تیمها هرروز درجاهای مختلف برگزارمی شود واگر این دوتیم می توانستند با بهره گیری از سرمایه های خود که کم هم نیستند به سوددهی زیادی برسند ومانند تیمهای بزرگ دنیا که سودهای کلانی از تبلیعات وبازاریابی ومسائلی از این قبیل می برند استفاده لارم را بکنند.درپایان این مطلب صحبتی دارم با محمد عباسی وزیر وزارت ورزش وجوانان ومدیران این وزارتخانه که تا دیر نشده به داد ورزش ایران برسید تا ورزشکاران توانمند ایرانی بتوانند نام ایران را درپیکارهای بین المللی سرزبانها بیندازند ومردم ایران چون همیشه به داشتن ورزشکاران غیرتنمند وافتخارآفرین به خود ببالند وازورزش به عنوان ریسمانی برای  راه یابی به مدارج قدرت استفاده نکنید وتنها به فکر پیشرفت ورزش وتوجه بیشتر به مقوله جوانان این نسل سرشار از انرژی مثیت کنند.امیدواریم که این اتفاق خوب درورزش ایران بیفتد تا شاهد شکوفایی نسل آینده کشور باشیم به امید آن روز که امیدواریم خیلی دورنباشد..